گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و سوم
رابطه سرنوشت و کوشش هاي ما




قُل لَن یُصِیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ » . خداي متعال در آیه 51 به گفتار منافقان پاسخ میدهد و میفرماید: 51
«. جز آنچه خدا بر ما مقرر داشته، به ما نمیرسد؛ او سرپرست ماست؛ و مؤمنان پس باید تنها بر خدا توکّل کنند » : الْمُؤْمِنُونَ؛ بگو
، ص: 104 نکتهها و اشارهها 1. آیه فوق اشاره دارد که مؤمنان، تحت ولایت و سرپرستی خدا
هستند و آنچه او مقرر کرده، به آنها میرسد. آري، مولاي حکیم و مهربان جز خیر و نیکی براي بندگانش نمیخواهد. 2. آیه فوق
بر جبر دلالت نمیکند و با اصل آزادي اراده و اختیار انسان منافات ندارد؛ زیرا سرنوشت انسان تا آنجا که به کوشش ما مربوط
اما برخی مطالب خارج از دایره تلاش ما، تحت قدرت «1» ؛ است، به دست خود ماست و آیات قرآن نیز بدین مطلب اشاره دارند
تقدیر الهی است که بر اساس قانون علیت، به علم، حکمت و اراده خدا منتهی میشود؛ البته این مقدرات بر اساس نظام احسن و
مصلحت بندگان و بر طبق شایستگیهایی که افراد کسب میکنند، به صورت متناسب تقدیر شده است. 3. آیه فوق در صدد بیان
این مطلب است که اگر منافقان، خودشان با عقل ناقص براي خویشتن برنامهریزي میکنند، براي مؤمنان خداي آنها که مولا و
سرپرستی حکیم و مهربان است، برنامهریزي و تقدیر مینماید. آموزهها و پیامها 1. مؤمنان جز بر خدا تکیه نکنند. 2. اعتقاد به تقدیر
الهی را ابراز کنید (که موجب آرامش مومنان و ناامیدي منافقان میشود.) *** ، ص: 105
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ » . خداي متعال در آیه 52 به سرنوشت سعادتآمیز مؤمنان و فرجام عذابآلود منافقان اشاره کرده و میفرماید: 52
آیا براي ما، » : بِنَا إِلَّا إِحْدَي الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِ یبَکُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ؛ بگو
جز یکی از دو نیکی (پیروزي یا شهادت) را انتظار دارید؟! و [لی ما براي شما انتظار داریم که خدا، عذابی از نزد خود و یا بهدست
یکی از دو :) « احدَي الحُسْنَیین » نکتهها و اشارهها 1. مقصود از «! ما بهشما برساند؛ پسانتظار بکشید، که ما (هم) با شما منتظریم
نیکی) همان پیروزي بر دشمن و یا شهادت در راه خداست که هردوي آنها براي مؤمنان مایه افتخار و سعادت است. 2. مهم انجام
این دنیا، چه خوش و چه ناخوش، خواهد گذشت و همه به سوي دار جزا » : وظیفه است نه نتیجه: امام عارفان در این مورد میفرمایند
خواهیم رفت؛ چه بهتر که عمر کوتاه را در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنیم تا در پیشگاه مقدس حق تبارك و تعالی
اگر انسان به وظیفه الهیّه موفق شود، نتیجه حاصل است، چه به نتیجه منظوره برسد «1» ... سرافراز و در سلک خدمتگزاران درآییم
3. آیه فوق به این حقیقت اشاره میکند که شکست و ناکامی در ، ص: 106 «2» «.... یا نه
قاموس مؤمنان راه ندارد، و چه کشته شوند یا دشمن را شکست دهند، پیروزند. 4. آیه فوق رمز اصلی همه پیروزيهاي مسلمانان
صدر اسلام را بیان کرده است؛ مجاهدانی که با این روحیه به میدان میرفتند، هیچگاه فکر فرار در سر نمیپروراندند و از هیچکس
نمیهراسیدند و بدین صورت بود که ارتشی شکستناپذیر از مسلمانان پدید آمد. 5. آیه فوق دو پیروزي مسلمانان را به صورت
سربسته بیان میکند، ولی دو شکست منافقان را توضیح میدهد؛ گویی مقصود از پیروزيهاي مسلمانان آنقدر روشن است که به
توضیح نیاز ندارد. 6. در برخی روایات اشاره شده که یکی از دو نیکیِ در حال صلح براي مؤمنان، رزق دنیا یا اجابت دعوت حق،
روشن است که این گونه احادیث مصداقهاي دو .«1» و یا مرگ در راه اطاعت خدا یا درك زمان ظهور امام عصر (عج) است
نیکی را در زمانهاي مختلف بیان میکنند. 7. در آیه فوق اشاره شده که منافقان یا به دست مجاهدان اسلام کشته میشوند و به
صفحه 34 از 80
دوزخ میروند، و یا بدون جنگ میمیرند و گرفتار عذاب الهی میشوند. آموزهها و پیامها 1. مؤمنان هیچگاه شکست نمیخورند.
2. پیروزي یا شهادت براي مؤمنان هر دو نیکی و سعادت است. 3. سرنوشت منافقان ، ص: 107
در هر صورت عذاب آلود است. 4. وظیفه خود را انجام دهید و به نتیجه کار نیندیشید که در هر صورت نیکی است. *** خداي
قُلْ أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَن یُتَقَبَّلَ » . متعال در آیه 53 به بیثمر بودن بخششهاي منافقان و علت آن اشاره کرده و میفرماید: 53
خواه یا ناخواه (اموالتان را در جهاد) مصرف کنید، از شما پذیرفته نمیشود؛ [چرا] که شما » : مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِینَ؛ بگو
در آیه فوق گناهی ساده و معمولی نیست، بلکه- همانگونه که « فِسق » نکتهها و اشارهها 1. مقصود از «. گروهی نافرمانبردار بودهاید
2. آیه فوق به صورت جملهاي شرطی بیان .«1» در آیه بعد اشاره شده- کفر، نفاق و یا آلوده شدن بخششها با ریاکاري مراد است
شده است، ولی بر تحقق خارجی دلالت ندارد؛ یعنی ممکن است هیچگاه منافقان با رضایت و میل در راه خدا انفاق نکنند و اگر
انفاق کنند، پذیرفته نمیشود. 3. حکایت شده است که در جنگ تبوك، منافقانی که در جهاد شرکت نکردند، میخواستند با
کمک مالی به جبهه، خود را در پیروزي سهیم بدانند. 4. پذیرفته نشدن بخششهاي منافقان، یا بدین معناست که کمکهاي آنان
در دنیا از آنها گرفته نمیشود و یا آنکه مورد قبول خدا و تکامل معنوي آنان و پاداش اخروي نمیشود؛ زیرا با روحیه نفاق و کفر
. همراه است. ، ص: 108 آموزهها و پیامها 1. نفاق و فسق مانع قبولی انفاق و بخشش است. 2
دست از دو چهره بودن و نافرمانی بردارید تا بخششهاي شما پذیرفته شود. ***
نشانه هاي دیگر منافقان
وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ » . خداي متعال در آیه 54 به علل عدم قبولی اعمال منافقان و نشانههاي دیگر آنان اشاره کرده و میفرماید: 54
مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَی وَلَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ؛ و هیچ چیز آنان را از پذیرفته
شدن هزینه (و صدقه) هایشان باز نداشت، جز اینکه آنان به خدا و فرستادهاش کفر ورزیدند، و نماز را به جا نمیآورند، جز در
. نکتهها و اشارهها 1 «. حالی که آنان کَسِل هستند، و (اموالشان را در راه جهاد) مصرف نمیکنند، مگر در حالی که آنان ناخشنودند
در این آیه، کفر مانع پذیرش بخشش دانسته شده است؛ یعنی ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله شرط قبولی اعمال نیک
میباشد. 2. منافقان ایمان واقعی ندارند؛ از این رو، با عشق و علاقه به سوي نماز نمیروند، بلکه با اکراه نماز بجاي میآورند؛
همانگونه که با اکراه بخشش میکنند، در حالی که مومنان این عبادتها و بخششها را ذخیره آخرت میدانند و با علاقه انجام
میدهند. ، ص: 109 آموزهها و پیامها 1. شرط پذیرش بخشش، ایمان است. 2. منافقان را از دو
کسالت در نماز و اکراه در بخشش بشناسید. 3. نماز و بخشش ظاهري مردم شما را نفریبد؛ زیرا منافقان نیز این اعمال را «1» نشانه
انجام میدهند. 4. منافق کافر است. *** خداي متعال در آیه 55 به مایه عذاب بودن اموال و فرزندان منافقان اشاره کرده و
فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ؛ و (فزونیِ) » . میفرماید: 55
اموالشان و فرزندان آنان، تو را به شگفت نیاورد؛ جز این نیست که خدا میخواهد به وسیله آن [ها] در زندگی پست (دنیا)
نکتهها و اشارهها 1. آیه فوق اشاره دارد که منافقان با نیروي «. عذابشان کند، و جانهایشان بر آید در حالی که آنان کافرند
اقتصادي و انسانی که در اختیار آنهاست، معذّب هستند؛ زیرا از سویی، فرزندان آنان معمولًا به افرادي ناصالح و مایه رنجش خاطر
و ننگ آنها تبدیل میشوند، و از سوي دیگر، اموال آنان که از طریق گناه به دست آمده، بیبرکت و مایه دلبستگی آنهاست و
2. از آیه فوق استفاده میشود در نهایت، به خاطر آنها بیایمان از دنیا میروند. ، ص: 110
اراده » که عذاب الهی منحصر به آخرت نیست و در دنیا نیز ممکن است انسانها با رنج و مشکلات عذاب شوند. 3. در آیه فوق به
اشاره شده است و این تعبیر براي بیان سنتهاي الهی به کار میرود؛ یعنی روش و سنت الهی آن است که ثروتمندان منافق « خدا
صفحه 35 از 80
استفاده میشود که جان دادن منافق بسیار دشوار است. آموزهها و پیامها 1. اموال و « تَزْهَقَ » صفت را در دنیا عذاب کند. 4. از تعبیر
فرزندان، وسیله مجازات منافقان و کشاندن آنان به کفر است. 2. به اموال و فرزندان دل نبندید که برخی نعمتهاي ظاهري در
. حقیقت مایه عذاب انسان است. *** خداي متعال در آیات 56 و 57 ، به دو نشانه دیگر منافقان اشاره کرده و میفرماید: 56 و 57
وَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنکُمْ وَمَا هُمْ مِنکُمْ وَلکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ* لَوْ یَجِ دُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَیْهِ وَهُمْ یَجْمَحُونَ؛ و به »
خدا سوگند میخورند که آنان حتماً از شما هستند، و حال آنکه آنان از شما نیستند؛ و لیکن آنان گروهی هستند که میترسند.*
«. اگر (بر فرض) پناهگاهی یا غارهایی یا سوراخی مییافتند، حتماً به سوي آن روي برمیتافتند، در حالی که آنان شتابان میروند
آنان «1» . ، ص: 111 نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق به ترس شدید منافقان اشاره شده است
چون تکیهگاهی الهی در باطن خویش ندارند، همواره گرفتار وحشتی بزرگ هستند و چون از نافرمانی خدا نمیترسند، از غیر خدا
میترسند، و از این رو است که کفر باطنی خود را پنهان میکنند و در ظاهر خود را مؤمن جلوه میدهند. 2. آیه فوق با رساترین
تعبیرها، ترس و دشمنی منافقان با مؤمنان را نشان داده است که (اگر منافقان به خاطر اموال و خانواده خود مجبور به ماندن نبودند)
آموزهها و پیامها 1. ترس شدید و سوگندهاي دروغ از نشانههاي منافقان «2» . به غارهاي کوهها یا سوراخهاي زمین فرار میکردند
است. 2. سوگندهاي منافقان شما را فریب ندهد؛ زیرا آنان از شما و موافق عقایدتان نیستند. 3. زندگی منافقان با مسلمانان یک
زندگی اضطراري است و اگر فرصتی بیابند، از وضع موجود میگریزند. *** ، ص: 112
خداي متعال در آیه 58 سوره توبه به عیبجویی منافقان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و دنیاطلبی آنان اشاره کرده و میفرماید:
وَمِنْهُمْ مَن یَلْمِزُكَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ؛ و از آن (منافق) ان کسی است که » .58
در (تقسیم غنائم و) بخششها بر تو عیبجویی میکند، و اگر از آن (اموال، سهمی) به آنان عطا شود، راضی میشوند؛ و اگر از آن
شأن نزول داستان نزول آیه فوق را اینگونه روایت کردهاند که پیامبر صلی «. [ها] به آنان داده نشود، به ناگاه آنان به خشم میآیند
الله علیه و آله مشغول تقسیم اموالی (از غنایم) بود که یکی از افراد طایفه بنی تمیم فرا رسید و صدا زد: اي پیامبر، عدالت را رعایت
در این هنگام عمر که در «!؟ واي بر تو! اگر من عدالت نکنم، چه کسی عدالت خواهد کرد » : کن! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود
صحنه حاضر بود، به پیامبر گفت: اجازه بده که گردنش را بزنم، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه نداد و آیه فوق فرود آمد و به
نکتهها و اشارهها 1. در آیه فوق، یکی دیگر از نشانههاي منافقان بیان شده و آن، این است تفسیر قرآن .«1» اینگونه افراد اندرز داد
مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 113 که هرگز به حق خود راضی نیستند و میخواهند از منافع عمومی هر چه بیشتر بهره ببرند و
دوستی و دشمنی آنان نیز بر محور منافع دور میزند و از هر کس از مال دنیا بیشتر به آنان بدهد، راضی میشوند و از هر کس
عدالت و حق را رعایت کند، به خشم میآیند. 2. از آیه فوق استفاده میشود که همه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله عادل
نبودهاند، و حتی برخی منافق بودهاند و جسارت به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از آنها صادر میشد. آموزهها و پیامها 1. آیه به
رهبران الهی میآموزد که خود را براي مشکلات آماده کنند؛ زیرا لبه تیز حملات و تبلیغات منافقان به سوي رهبري است. 2. منافق
به منافع شخصی خود میاندیشد و به حق خود راضی نیست. 3. تقسیم اموال و مسایل اقتصادي حساس است و افراد را در معرض
وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا » . تهمت قرار میدهد. *** خداي متعال در آیه 59 راه صحیح برخورد با بیت المال را ارائه کرده و میفرماید: 59
مَاآتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتِینَا اللّهُ مِن فَضْ لِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَی اللّهِ رَاغِبُونَ؛ و اگر (بر فرض) آنان به آنچه خدا و
خدا ما را بس است؛ بزودي خدا و فرستادهاش، از بخشش خود به ما » : فرستادهاش به آنان داده، راضی میشدند و میگفتند
، ص: 114 نکتهها «( این براي آنان بهتر بود ) «. میدهند؛ براستی که ما تنها به سوي خدا مشتاقیم
و اشارهها 1. در آیه فوق چهار صفت یا چهار مرحله براي انسانهاي قانع و راضی بیان شده است: یکم، تسلیم و رضایت به تقدیر
الهی و تقسیم پیامبرش؛ دوم، اظهار رضایت به زبان؛ سوم، امید به فضل و کرم خدا و پیامبرش؛ چهارم، بیتوجهی نسبت به دنیا و
صفحه 36 از 80
. آمده است، یعنی اگر بر فرض منافقان به تقدیرات الهی راضی میشدند که نمیشوند. 3 « لَو » رغبت به سوي خدا. 2. آیه فوق با
آیه فوق در ادامه حالات منافقان است، اما در حقیقت روشی صحیح و راهبردي را در برخورد با تقدیرات الهی و تقسیمهاي پیامبر
براي مؤمنان بازگو میکند. 4. آیه فوق اشاره میکند که انسانها از خدا و پیامبر طلبکار نیستند، بلکه هر چه به ما بدهند، از فضل
و بخشش آنهاست. 5. از آیه فوق استفاده میشود که الطاف الهی از طریق پیامبر (و اولیاي او) به ما میرسد و از این رو است که
دو بار در کنار نام خدا، از پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده است. آموزهها و پیامها 1. خیر انسان در رضایت و قناعت است. 2. به
بخششهاي الهی و رهبري، اعتراض نکنید و به فضل الهی امیدوار باشید. *** ، ص: 115
موارد مصرف زکات
إِنَّمَ ا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا » . خداي متعال در آیه 60 موارد مصرف زکات را بر میشمارد و میفرماید: 60
وَالْمُؤَلَّفَۀِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِی َ ض ۀً مِنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ زکاتها فقط براي نیازمندان و
بینوایان و کارکنانِ (جمعآوري کننده) آن، و دلجویی شدگان، و در [راه آزاد کردن بردگان، و بدهکاران، و در راه خدا، و
« صَدَقه » از « صدقات » نکتهها و اشارهها 1. واژه «. واماندگان در راه است؛ [این،] واجبی از طرف خداست؛ و خدا دانایی فرزانه است
میباشد؛ زیرا در پایان آیه از آن به عنوان « زکات واجب » و نشان دهنده صداقت در ایمان به خداست و مقصود از آن در آیه فوق
در اصل به معناي کسی است که ناداري، ستون فقرات او را « فقیر » یاد شده و صدقه واجب همان زکات است. 2. واژه « واجب الهی »
میشکند و در اینجا، به معناي کسی است که در زندگی خود کمبود مالی دارد، ولی شغل نیز دارد و نیاز خود را آشکار
گرفته شده؛ یعنی گویا کسی بر اثر شدت فقر ساکن و زمینگیر شده است؛ « سکون » در اصل از ماده « مسکین » نمیسازد. 3. واژه
کسی است که نیازش شدیدتر بوده و شغلی ندارد و از این رو، نیاز خود را آشکار میسازد و از دیگران « مسکین » ، بنابراین
خرم آن کس که در این محنت گاه خاطري را سبب تسکین است 4. مقصود از عاملان زکات، .«1» درخواست کمک میکند
کارکنانی هستند که براي جمعآوري و اداره بیت المال مسلمانان کوشش میکنند و آنچه به آنان داده میشود، به عنوان مزد آنان
مسلمانان یا غیر مسلمانانی هستند که براي « مُؤلَّفۀِ قُلوبُهم » است و از این رو، فقیر بودن در آنها شرط نیست. 5. مقصود از گروه
استفاده از همکاري آنان در جهاد و یا جذب کامل آنها به اسلام، کمکهاي مالی تشویقی به آنان داده میشود تا قلبهاي آنان
6. در آیه فوق آمده است که سهمی از زکات براي مبارزه با بردگی اختصاص مییابد و این نشان میدهد که اسلام .«1» جلب شود
میخواهد بردگی در جامعه بشریت ریشهکن شود؛ اما این کار به تدریج انجام میگیرد تا واکنشهاي نامطلوب اجتماعی نداشته
تمام راههایی است که به گسترش و تقویت دین اسلام میانجامد که شامل جهاد، ،« در راه خدا » باشد. 7. مقصود از مصرف زکات
مسافرانی هستند که بر اثر « واماندگان در راه » تبلیغ و حتی کارهاي عمرانی مانند مدرسه سازي و پل سازي میشود. 8. مقصود از
حادثهاي یا هر عاملی در راه ماندهاند و توشه و مرکب کافی براي رسیدن به مقصد ندارند، هر چند در شهر خود فقیر نباشند.
آغاز میشود؛ یعنی زکات فقط « انّما » اینگونه افراد را باید با دادن زکات به آنها بینیاز کرد تا به مقصد برسند. 9. آیه فوق با واژه
، مخصوص همین هشت مورد است. این مطلب پاسخی بود به منافقانی که در مورد تقسیم بیت
ص: 117 المال از پیامبر عیبجویی میکردند و انتظار داشتند بدون استحقاق چیزي به آنان داده شود. 10 . در آیه فوق از چهار
آمده (و دو مورد نیز به آنها « فی » گروه با اضافه حرف لام یاد شده که نشانه ملکیت آنها بر زکات است، ولی در دو مورد کلمه
عطف شده) که نشان دهنده مورد مصرف زکات است. برخی مفسران بر این باورند که براي دو گروه یا چهار گروه دوم فقط جایز
است از زکات استفاده کنند، ولی مالک آن نمیشوند، ولی برخی دیگر از مفسران، این چهار گروه دوم را ظرف واقعی زکات
آمده، یعنی بردگان و در راه خدا، اموال به خود بردگان داده نمیشود، بلکه در « فی » به هر حال، در دو موردي که .«1» دانستهاند
صفحه 37 از 80
راه خدا و در راه آزادي آنان صرف میشود. 11 . بر اساس سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، جایز
به بیان دیگر، هدف از قانون مالیات زکات، رفع ،«2» است زکات به هشت قسمت مساوي تقسیم شود، ولی واجب نیست
نیازمنديهاي گوناگون جامعه میباشد که مصرف آن به ضرورتهاي اجتماعی در موارد هشتگانه وابسته است. 12 . در تاریخ
اسلام، دو دوران مشخص وجود دارد؛ دوران مکه که همّت پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان صرف تعلیم و تربیت میشد و هر
حکومتی تشکیل نشده بود تا آن را جمعآوري کند و تنها خود مردم به پرداخت ،«3» چند حکم زکات در آن دوران فرود آمده بود
آن و بخششهاي مالی دیگر اقدام میکردند. اما در دوران مدینه که حکومت اسلامی تشکیل و نیاز به بیت المال پیدا تفسیر قرآن
مهر (ویژه جوانان)، ج 23 ، ص: 118 شد، پیامبر صلی الله علیه و آله از سوي خدا مأموریت یافت مالیات زکات را از مردم بگیرد و در
و مشهور است که این قانون در سال دوم هجري تعیین شد. 13 . زکات چند نقش مهم در جامعه اسلامی «1» موارد آن، مصرف کند
بر عهده دارد: الف- تأمین بیت المال حکومت اسلامی که به وسیله آن نیازهاي اقتصادي حکومت برآورده میشود. ب- حمایت از
محرومان جامعه؛ ج- کمک به پرداخت هزینههاي مجاهدان در جنگ و دفاع؛ د- ایفاي نقش مالیات بر درآمد، تولید و ثروتهاي
راکد؛ ه- تعدیل ثروت در جامعه؛ و- احیا کننده روح سخاوت و رحمت در انسان که نوعی تشکر عملی از خداست. 14 . در روایتی
اگر همه مردم زکات اموال خود را بپردازند، مسلمانی نیازمند باقی نمیماند ... و مردم فقیر، » : از امام صادق علیه السلام آمده است
15 . از احادیث و تاریخ اسلام استفاده میشود که اگر حکومت «2» «. محتاج، گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان
عدل اسلامی از اشخاصی، زکات را مطالبه کند و آنان مقاومت نمایند و سرباز زنند، مرتد به شمار میآیند و در صدر اسلام، در
زمان ابو بکر گروهی از مسلمانان از پرداخت زکات سرباز زدند و با آنان مبارزه نظامی شد و حتی امام علی علیه السلام نیز در این
16 . در حدیثی مشهور شدند. ، ص: 119 « اصحاب رَدّه » مبارزه شرکت کرد و این گروه به نام
کسی که یک قیراط [مقدار کمی از زکات را نپردازد، مؤمن و مسلمان نیست و ارزشی » : از امام صادق علیه السلام آمده است
17 . رعایت قانون زکات و پرداخت این مالیات موجب آبادانی کشور اسلامی و حفظ امنیت عمومی میشود و نپرداختن «1» «. ندارد
آن، پیدایش شکافهاي طبقاتی و به خطر افتادن اموال ثروتمندان را سبب میشود. یعنی هنگامی که فقیر در جامعه زیاد شود
سرقت و ناامنی گسترش مییابد و همان ثروتهاي انباشته به خطر میافتد. بلاگردان جان و تن دعاي مستمندان است که بیند خیر از
اموال خود را با پرداخت » : آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد (حافظ) 18 . در روایتی از امام کاظم علیه السلام آمده است
و همین مضمون از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام نیز حکایت شده است. 19 . نکته «2» «. زکات آن حفظ کنید
قابل توجه آن است که پرداخت زکات به اسلام اختصاص ندارد، بلکه در ادیان پیشین نیز وجود داشته است؛ همانگونه که از
20 . از آیه فوق استفاده میشود که مال میتواند در جذب دلها .«3» موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام حکایت شده است
مؤثر باشد. ، ص: 120 آموزهها و پیامها 1. همه اموال شما مخصوص خودتان نیست، بلکه
دیگران نیز در ثروت ثروتمندان سهم دارند. 2. اسلام دینی است که به دنیاي مردم توجه کرده و قانون مالیاتی دارد که قانونی
اجتماعی و اقتصادي است. ***
نشانه